با مطالعه زندگی اهل بیت(علیهم السلام) گاهی این سوال پیش می آید: «چرا اهل بیتی که پیوسته سفارش به ساده زیستی و پرهیز از زندگی آن چنانی می کردند؛ خود دارای غلام و کنیز بودند؟ آیا داشتن غلام و کنیز و خدمتکار که نمایانگر یک زندگی مرفهانه است با شأن و کلام ایشان سازگاری دارد؟»
علت ایجاد این سوال همان طور که از متنش پیداست تصوریست که از شنیدن نام «غلام» و «کنیز» برای شخص به وجود می آید. آن تصور این است که هر کس در خانه اش غلام، کنیز و خدمتکار دارد قطعا دارای یک زندگی مرفهانه است؛ زندگی ایی که صاحب آن بر تختی با شکوه تکیه زده؛ مدام می خورد و به زیر دستان فرمان می دهد و از دست زدن به سیاه و سفید جداً پرهیز می کند.
این تصور که در مورد نوع مردم آن زمان و این زمان درست به نظر می رسد سبب می شود سوال یاد شده در ذهن نقش ببندد؛ اما به چند دلیل این پندار انتقاد برانگیز درباره اهل بیت (علیهم السلام) باطل است و ناروا؛ یعنی اگر چه وجود چنین افرادی در زندگی آنها خبریست قطعی؛ اما ایشان هیچگاه مرفهانه (به آن معنی که گفتیم) و بر خلاف آنچه که خود توصیه کردند زندگی نکردند. اگر این حقیقت روشن شد دیگر آن سوال جایی برای مجال پیدا نکرده و از اساس برطرف می شود.
دلیل های باطل بودن آن پندار سوال برانگیز:
اول:
اهل بیت (علیهم السلام) مردم را به کاری سفارش نکردند مگر آنکه خود قبل از همه و به طور کامل عامل به آن بوده اند.(تأویلالآیاتالظاهرة/124) به عنوان نمونه امیرالمومنین (علیه السلام) سران و بزرگان جامعه را توصیه به ساده زیستی می کند و می فرماید: «إِنَّ اللهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ»؛ خداوند بر پیشوایان عدالت واجب کرده در سطح مردم فقیر و مستضعف زندگی کنند تا مبادا فقر و نداری، تنگدست را به طغیان و معصیت وادار نکند. اما این توصیه را کسی می کند که خود در شدت ساده زیستی زبانزد همگان است. پس اگر توصیه کرده اند حتما خودشان در عمل به آن پیشتاز و الگویی کامل بوده اند.
دوم:
اهل بیت(علیهم السلام) تا حد امکان از واگذاری کار خود به دیگران پرهیز می کردند. در سیره ایشان آمده است:
در خانه امیرالمومنین(علیه السلام) کارهای درون خانه را حضرت زهرا (سلام الله علیها) انجام می داد و کارهای بیرون را امام علی(علیه السلام) (بحارالانوارج43/81)؛ یعنی خود ایشان کارهای روزمره زندگیشان را انجام می دادند؛ حضرت علی(علیه السلام) هیزم و آب می آورد و جارو می زد و حضرت زهرا(سلام الله علیها) به دست مبارک خود گندم را آرد می کرد و خمیر می ساخت، آنگاه به پختن نان مشغول می شد؛ «کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یَحْتَطِبُ وَ یَسْتَقِی وَ یَکْنُسُ وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ سَلَامُ اللَّهِ عَلَیْهَا تَطْحَنُ وَ تَعْجِنُ وَ تَخْبِز» (کافی ج5/86)
به چند دلیل این پندار انتقاد برانگیز درباره اهل بیت (علیهم السلام) باطل است و ناروا؛ یعنی اگر چه وجود چنین افرادی در زندگی آنها خبریست قطعی؛ اما ایشان هیچگاه مرفهانه (به آن معنی که گفتیم) و بر خلاف آنچه که خود توصیه کردند زندگی نکردند. اگر این حقیقت روشن شد دیگر آن سوال جایی برای مجال پیدا نکرده و از اساس برطرف می شود.
سیره رسول مکرم اسلام نیز بر همین منوال بوده است تا جایی که امام صادق(علیه السلام) می فرماید: پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) گوسفند خانه را [هم] مىدوشید.(همان) و نیز درباره امیرالمومنین (علیه السلام) می فرماید: «کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) یَضْرِبُ بِالْمَرِّ وَ یَسْتَخْرِجُ الْأَرَضِینَ»؛ آن حضرت بیل مىزد؛ زمین را شخم مىکرد (و از آن آب بیرون مىآورد). (کافی5/74)
امام على(علیه السلام) خود روایت می کند: روزى در مدینه سخت گرسنه شدم. براى پیدا کردن کار به محلههاى بالاى مدینه رفتم. در آنجا زنى را دیدم که کلوخهایى را جمع کرده بود و فکر کردم که مىخواهد با آنها گِل درست کند، نزدیک او رفتم و با او طى کردم که براى هر دلو آب که از چاه بکشم یک دانه خرما به من بدهد. چون شانزده دلو کشیدم، دستم تاول زد، پس به لب آب رفتم و دستم را شستم. آنگاه به نزد آن زن رفتم و دستم را جلو بردم؛ او شانزده دانه خرما به من داد. من نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمدم و او را از آنچه گذشته بود آگاه کردم، پیامبر با من از آن خرماها خورد. (کشف الغمّة 1/ 175)
در روایتی دیگر حسن بن علىّ بن ابى حمزه، از پدرش نقل مىکند که گفت:
امام کاظم(علیه السلام) را دیدم که در زمینى متعلّق به خودش بود کار مىکرد و پاهاى او غرق عرق شده بود. عرض کردم: فدایت شوم! کارگرانت کجایند؟ فرمود: اى على! کسانى با دست خود در زمین خویش کار کردند که از من و پدرم بهتر بودند. گفتم: منظور شما چه کسانی هستند؟ فرمود: رسول خدا «صلی الله علیه و آله» و امیرالمؤمنین «علیه السلام» و همه پدرانم، که با دست خود کار مىکردند. و بعد فرمود: با دست خود کار کردن، کار پیامبران و رسولان و اوصیا و صالحان است. (کافی5/75)
روزى فضل بن ابى قرّه به منزل امام جعفر صادق(علیه السلام) وارد مىشود. امام (علیه السلام) مشغول کار و فعالیت در باغچه خودشان بودند. فضل عرض مىکند: فدایت شوم! اجازه دهید من و یا غلامان شما این کار را انجام دهیم. امام (علیه السلام) فرمود: نه، من باید خودم انجام دهم چون دوست دارم، خداوند مرا در حال کار ببیند که روزى حلال را با زحمت به دست مىآورم. (من لا یحضره الفقیه3/163)
این چند روایت نمونه ای بود از روایات فراوانی که ثابت می کند اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) همواره به آنچه که در باب ساده زیستی فرموده اند خود بیش و پیش از دیگران به آن عمل کرده اند. از این رو آن پندار سوال برانگیز در مورد این خاندان اساسا پنداری باطل خواهد بود.
دسته دوم افرادی بودند که داوطلبانه؛ بدون هیچ چشم داشتی و تنها برای عشق به این خاندان و قصد قربت الهی در خدمت ایشان بودند هر چند در تعابیر با عنوان غلام و کنیز از آنها یاد می شود اما ایشان نه اسیر جنگی بودند و نه کارگر مزد بگیر بلکه افرادی بودند وارسته و عاشق خاندان وحی که علاقه به درک بیشتر محضر ایشان آنها را برآن داشته بود تا بی هیچ چشمداشت مالی ایی به خدمت آن حضرات درآیند تا هم ثواب خدمت برده باشند و هم به صورت مستقیم از فیوضات آن ذوات مقدسه بهره مند شوند.
پس از روشن شدن سیره اهل بیت(علیهم السلام) در انجام امور روزانه خود به این سوال می پردازیم که پس حضور افرادی با عنوان غلام، کنیز و یا خدمتکار در منازل ایشان به چه منظور بوده است؟
این افراد یا اسرای جنگی بودند که به اسارت سپاه اسلام درآمده و در بازار مسلمین فروخته می شدند و یا افراد آزاده و مومنی بودند که به تقاضا و اصرار خودشان به بیت امامت می آمدند تا به ایشان خدمت کنند.
پس این گروه که با نام غلام و کنیز در منزل ایشان زندگی می کردند تنها به هدف تربیت دینی حصور داشتند؛ هر چند در مقابل حقوقی که بر عهده صاحبخانه پیدا می کردند موظف بودند خدماتی هم ارائه دهند؛ ولی نباید فراموش کرد همان طور که از سیره خاندان عصمت نقل کردیم دأب ایشان بر این بود که کارهای روزمره را خودشان انجام دهند.
از جمله این افراد می توان به «ام أیمن» اشاره کرد. او زنی با ایمان، آزاده و از دیر باز محب و مدافع رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود به گونه ای که حضرت او را مادر خود می نامید (الطبقات8/223). ام أیمن برای اینکه به کمالی برسد خود به خدمت زهرا (سلام الله علیها) درآمد و تا واپسین دم، بر بالین او نشست و از این رهگذر به کمالات والا دست یافت. در فضیلت او همین بس که نامش جزء زنانی است که در زمان ظهور امام زمان (علیه السلام) بر می گردند و در خدمت آن حضرت و مجروحان لشکرش خواهند بود.(ریاحین الشریعة2/331)
اما دسته دوم افرادی بودند که داوطلبانه؛ بدون هیچ چشم داشتی و تنها برای عشق به این خاندان و قصد قربت الهی در خدمت ایشان بودند هر چند در تعابیر با عنوان غلام و کنیز از آنها یاد می شود اما ایشان نه اسیر جنگی بودند و نه کارگر مزد بگیر بلکه افرادی بودند وارسته و عاشق خاندان وحی که علاقه به درک بیشتر محضر ایشان آنها را برآن داشته بود تا بی هیچ چشمداشت مالی ایی به خدمت آن حضرات درآیند تا هم ثواب خدمت برده باشند و هم به صورت مستقیم از فیوضات آن ذوات مقدسه بهره مند شوند. سیره امامان معصوم (علیهم السلام) در برخورد با گروه اول همان برنامه اسلام بود؛ یعنی اینها را از صاحبانشان خریداری می کردند و در منزل تحت تربیت مستقیم دینی قرار می دادند. پس از اینکه او با اسلام آشنا شده و از یک تربیت دینی مناسب برخوردار می گشت او را آزاد می کردند تا خود شود مبلغی برای دین اسلام در شهر و دیار و قبیله خودش که توضیح مفصل این بخش را در مقاله «اسلام و برده داری» بیان کردیم.